کد خبر : 20694 تاریخ : ۱۳۹۹ جمعه ۵ دي - 21:23
معروف‌ترین داستان‌های کریسمس دیکنز در ایجاد و تقویت بسیاری از سنت های کریسمس دخیل بوده است؛ داستان‌های ارواح حول وحوش کریسمس، کارت تبریک سال نو، خیریه، دور هم جمع شدن خانواده، تعطیلات کریسمس (پیش از دیکنز کریسمس تعطیل نبود؛ یادتان هست که اسکروچ اجازه نداد کارمندش کراچت روز عید را مرخصی بگیرد؟)، خوردن غاز شب عید در انگلیس (که در آمریکا به بوقلمون تبدیل شده) و بابانوئل با هیبت امروزی (تصویر او از «روح کریسمس امسال» که جایگزین سنت نیکلاس قدیمی با جامۀ سیاه راهبی شد) همگی کار دیکنز است.

احسان رضایی: ۲۵ دسامبر روز کریسمس یا عید میلاد حضرت مسیح است. اما اگر دوست ارمنی دارید، حواستان باشد این روز را به او تبریک نگویید. کلیسای ارمنی، میلاد پیامبرشان را در ۶ ژانویه جشن می‌گیرند. نکتۀ دیگری که باید در مورد کریسمس بدانید، این است که این جشن تا حد زیادی مدیون ادبیات و بخصوص چارلز دیکنز است. دیکنز در ایجاد و تقویت بسیاری از سنت های کریسمس دخیل بوده است؛ داستان‌های ارواح حول وحوش کریسمس، کارت تبریک سال نو، خیریه، دور هم جمع شدن خانواده، تعطیلات کریسمس (پیش از دیکنز کریسمس تعطیل نبود؛ یادتان هست که اسکروچ اجازه نداد کارمندش کراچت روز عید را مرخصی بگیرد؟)، خوردن غاز شب عید در انگلیس (که در آمریکا به بوقلمون تبدیل شده) و بابانوئل با هیبت امروزی (تصویر او از «روح کریسمس امسال» که جایگزین سنت نیکلاس قدیمی با جامۀ سیاه راهبی شد) همگی کار دیکنز است. بعدها هم نویسندگان دیگر، انواع و اقسام داستان‌ها را برای این جشن نوشتند. مشهورترین این داستان‌ها را با هم مرور می‌کنیم:

  • سرود کریسمس (چارلز دیکنز): معروفترین داستان کریسمسیِ تاریخ؛ ماجرای یک پیرمرد تنها و بی‌احساس و خسیس به اسم ابنزر اسکروج که به مردم نزول می‌دهد و مدام پول روی پول می‌گذارد و از کارمندش حسابی کار می‌کشد. اسکروج چنان خسیس است که مدام عروسی خودش هم را عقب انداخته تا اینکه حالا سال‌هاست حتی شب کریسمس هم تنهاست، اما آن شب ارواح «کریسمس گذشته»، «کریسمس حال» و «کریسمس آینده» سراغ اسکروچ می‌آیند و گذشته خودش و آینده‌های احتمالی را نشانش می‌دهند که در یکی از آنها تام، پسربچه کارمندش می‌میرد. 
  • دخترک کبریت فروش (هانس کریستین آندرسن): ماجرا درست شب سال نو اتفاق می افتد که دختربچه‌ای دستفروش سعی دارد از شلوغی شب عید استفاده کند و کبریت‌هایش را بفروشد. اما مردم به او بی‌توجهی ندارند و همه به فکر خرید شب عید خودشان هستند. هوا سرد است و دختربچه هم نمی‌خواهد دست خالی به خانه برواد، مجبور می شود کبریت‌هایش را یکی یکی روشن کند تا گرم بماند. صبح روز بعد که سال نو شده، دخترک هم به دنیایی دیگر رفته و زندگی‌اش را نو کرده. 
  • جنایت در کریسمس (آگاتا کریستی): ملکۀ داستان‌های جنایی چند اثر با سوژۀ مهمانی کریسمس دارد. معروفترین آنها «جنایت در کریسمس» است از سری ماجراهای هرکول پوآرو. در این داستان، یک شاهزاده قرار است ازدواج کند اما ظاهرا پای زنی دیگر در میان بوده که جواهرات گران‌قیمت شاهزاده را هم دزدیده. شاهزاده می‌ترسد گندش دربیاید و  قرار می‌شود پوآرو برای حل معمای دزدی در مهمانی کریسمس شاهزاده شرکت کند. پوآرو یادداشتی دریافت می‌کند که از پودینگ‌های کریسمس چیزی نخورد و الباقی ماجرا. یک داستان کریسمسی دیگر از کریستی، «کریسمس آقای هرکول پوآرو» است که در آن درست شب کریسمس، میزبانی ثروتمند به شکل فجیعی کشته می‌شود و پوآرو هم در میهمانی مقتول شرکت دارد.
  • درخت کریسمس و ازدواج (فئودور داستایفسکی): مردی فقیر به یک مهمانی کریسمس دعوت شده و چون کسی را نمی‌شناسد، ساکت و آرام یک گوشه نشسته. مرد یاد یک مهمانی کریسمس قدیمی می‌افتد که ظاهراً به بهانۀ تولد یک بچه در شب کریسمس ترتیب داده شده بود اما آنجا هم پولدارها داشتند در مورد کار و سرمایه‌گذاری حرف می‌زدند. پولدارترین مهمان آن مجلس به اسم ماستاکوویچ هم چشمش دنبال دختر میزبان ثروتمندش بود که مهمانی امشب، در واقع عروسی ماستاکوویچ است و ... این داستان کوتاه را در مجموعه «رویای آدم مضحک» پیدا کنید. 
  • وانکا (آنتون چخوف): ماجرای وانکا ژوکوف، پسربچه نه ساله‌ای که برای کارگری به مسکو آمده و حالا در شب کریسمس برای مدتی تنها مانده و از این فرصت استفاده کرده تا برای پدربزرگش نامه بنویسد. وانکا یادش می‌آید که وقتی کوچک بود، موقع کریسمس همراه پدربزرگش به جنگل می رفت تا درخت کریسمسی برای ارباب بیاورند. وانکا با ساده‌دلی کودکانه‌اش از پدربزرگ می‌خواهد برای او از روی کاج کریسمس یک گردوی طلایی کنار بگذرد و شرح بدرفتاری‌هایی که با او شده را می‌دهد و ... بعد هم روی پاکت نامه جای آدرس می‌نویسد: «روستا - برای پدربزرگ».
  • خاطره‌ای از کریسمس (ترومن کاپوتی): دوتا بچه از یک فامیل فقیر، همیشه موقع تعطیلات کریسمس به کمک بزرگترهایشان کیک میوه‌ای می‌پزند و آن را برای فامیل و آشناهایی می فرستند که در طول سال با آنها مهربان بوده‌اند و ... حالا راوی دارد خاطرۀ خوش کودکی و کیک میوه‌ای‌ها را تعریف می‌کند. این داستان یک جورهایی اتوبیوگرافی نویسنده است.
  • هدیه سال نو (او. هنری): یک زوج می‌خواهند برای هم عیدی بگیرند، اما چون پول چندانی ندارند مجبور می‌شوند چیزهای عزیزشان را بفروشند. یکی موهایش را کوتاه می‌کند و می‌فروشد و آن یکی، ساعت مچی را که از پدربزرگش به ارث رسیده. روایتی از فقر و نداری و در عین حال، عشق.