کد خبر : 21004 تاریخ : ۱۳۹۹ جمعه ۱۰ بهمن - 13:32
یادداشت یک منتقد برای فیلم محسن قرایی/ یک فیلم ایرانی کامل، منطبق با روح زمانه خسرو نقیبی: گمان نمی‌کردم بر بستر تاریخ معاصرمان بشود از نمایشنامه «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته فردریش دورنمات اثری بومی در سینما احیا کرد. اما آن‌چه محسن قرایی در «بی‌همه‌چیز» انجام داده، ساخت یک فیلم ایرانیِ کامل منطبق با روح زمانه است؛ انتخاب درست در زمان درست.

خسرو نقیبی: گمان نمی‌کردم بر بستر تاریخ معاصرمان بشود از نمایشنامه «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته فردریش دورنمات اثری بومی در سینما احیا کرد. اما آن‌چه محسن قرایی در «بی‌همه‌چیز» انجام داده، ساخت یک فیلم ایرانیِ کامل منطبق با روح زمانه است؛ انتخاب درست در زمان درست. داستان مردمی ناسپاس و طلبکار، که برای نفع جمعی حاضرند دست به هر کاری بزنند.

چه داستانی به‌روزتر و دقیق‌تر از این، برای روایت «ما»ی امروز؟ هیولاهایی که به آن بدل شده‌ایم؟ و قرایی البته در اقتباس پا را از این فراتر می‌گذارد. جدا از وفاداری در شماری از بخش‌ها (که میان‌شان حفظ شخصیت معلم نمایش‌نامه را با بازی درخشان پدرام شریفی بسیار دوست دارم)، چند تغییر مهم در متن، آن را قدمی در امروز هم به جلو برده است. از جمله انتخاب پایانی قهرمان و یا ایجاد یک دور تسلسل در قصه، که یعنی این خو و داستان تا همیشه باقی‌ست.

از سوی دیگر، دست‌آورد بصری قرایی در «بی‌همه‌چیز» یک نسخه‌ی کامل از توانمندی‌های امروز سینمای ایران در پایان قرن است؛ از تصویر و صدا و موسیقی، تا بازیگری. یک فیلم کمال‌گرایانه، که هرکس در بهترین نسخه‌ خودش در آن ایستاده است.

در رأس‌شان مرتضی هدایی در بهترین فیلم‌برداری‌ اش تا امروز، حامد ثابت در انتخاب جسورانه‌ موسیقی غیربومی و ارکسترال‌ش، پرویز پرستویی در ادامه‌ تلاشش برای خاکستری ‌کردن تصویر قدیس‌گون خودساخته ‌اش در سینمای ایران و هدیه تهرانی در بازگشتِ باشکوه پس از سال‌ها به شمایل ستاره‌گونِ گم‌شده. درباره‌ باقی گروه بازیگران و بخش‌های فنی هم یک به یک می‌توان این سیاهه و صفات را ادامه داد؛ باشد به وقت متن یا مجالی بلندتر.

«بی‌ همه‌ چیز» خیلی زودتر از سن یا جهانِ تجربه‌کرده، محسن قرایی را جایی در سینمای ایران می‌نشاند، که بزرگانی را به واسطه‌ یک فیلم شاخص‌شان نشانده؛ پس، خوش آمدید آقای قرایی.