شهربانو و آنها که او را ندیدند!
دومین فیلم سینمایی مریم بحرالعلومی سرکشتگی های یک زن-مادر را در ضرب الاجل زمانی کوتاه دنبال می کند.
شهربانو فرصتی کوتاه دارد تا حقانیت خود را بخصوص به فرزندانش ثابت کند و در عین حال بسان یک مادر اوضاع را برای آنها بسامان کند؛ حتی با حضور بدون نام در مجلس عروسی پسرش.
این بحران همه جانبه در فرصتی کوتاه، التهابی پرتنش به خط زندگی شهربانو و ریتمی پرشتاب به فیلم "شهربانو" داده که مخاطب را با کنجکاوی به پیگیری وامی دارد.
فیلمساز با جهش قابل توجه نسبت به فیلم قبلی اش؛ "پاسیو" بخصوص در کارگردانی این موقعیت عمومی را که محور فیلم های متعددی با حضور یک قهرمان مرد بوده؛ بدون شعار و اغراق، رنگی زنانه و منحصر به فرد زده است.
هرچند تمرکز بیشتر بر تنهایی و سرگشتگی های شهربانو در میانه این حرکت پرشتاب می توانست رسوب حس درماندگی در کاراکتر را بیشتر کند.
به همین دلیل فیلم و کاراکتر شهربانو را باید گامی در جهت احیای کلیشه ها و خوانش جدید از قهرمان محصور در بحران دانست که این بار در قامت یک زن-مادر به جنگ موانع می رود.فرشته صدرعرفایی همچون همیشه و البته در گامی رو به جلو همان است که باید باشد؛ بی کم و کاست با بازی درونی و دوزی متناسب از زنانگی و مادرانگی که هر لحظه ضربه ای کاری از اطراف دریافت می کند.
یوسف تیموری را در نقش کوتاه این فیلم باید غافلگیری شیرین در ادامه حضورهای موفق بازیگران طنز و کمدی در نقش های جدی دانست؛ از رضا عطاران "روشن"، بهرام افشاری و مجید صالحی "صحنه زنی" تا مهران غفوریان "قورباغه".
و همچنان نکته آخر اینکه چطور گروه حرفه ای سینماگران در داوری جشنواره فیلم فجر، این وجوه برجسته "شهربانو" را ندیدند و چشم بستند بر آنچه غیر قابل چشمپوشی است؟!