کد خبر : 22060 تاریخ : ۱۴۰۰ يکشنبه ۱۵ فروردين - 12:56
درباره بازی حامد بهداد در سریال «می‌خواهم زنده بمانم»/ راوی عصیان و عسرت بهنام شریفی: بیست و یک سال از حضور حرفه‌ای حامد بهداد در سینمای ایران می‌گذرد. از «آخر ِ بازی» و «بوتیک» سالها گذشته. جوان پرشور و عاصی آن زمان حالا اعتبار و سبکی در سینمای ایران را به نام خود رقم زده. بازیگران ِ پس از او مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر حضورش هستند. در این سالها عصیان بهداد درونی شده و ما جلوه‌ تازه‌ای از او را می‌بینیم....

بهنام شریفی: بیست و یک سال از حضور حرفه‌ای حامد بهداد در سینمای ایران می‌گذرد. از «آخر ِ بازی» و «بوتیک» سالها گذشته. جوان پرشور و عاصی آن زمان حالا اعتبار و سبکی در سینمای ایران را به نام خود رقم زده. بازیگران ِ پس از او مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر حضورش هستند. در این سالها عصیان بهداد درونی شده و ما جلوه‌ تازه‌ای از او را می‌بینیم.

در چنین بزنگاهی امیر شایگان سریال «می‌خواهم زنده بمانم» سر برمی‌آورد. نقشی چند وجهی و سخت که بهداد آن را از آن ِ خود کرده. پس ِآرامش شایگان انگار تمام طوفان ‌های نقشهای پیش پنهان شده. امیر شایگان ِ بهداد در روردررویی با نادر سرمد می داند که با یک حرکت ظریف نمایشی چطور در جایگاه دامادی نمادین بنشیند و شیطنت کند. چطور با یک حرکت چشم در موقع گلاویز شدن، خشم جوان عاشق ‌پیشه را به سمت خود بکشاند و یا موقع شنیدن مفهوم شرافت برای آنی حقارت در نی‌ نی چشمانش سربرآورد و سریعا خاموشش کند.

رودررویی او با همایون حقی در قسمت ششم بهترین سکانس سریال را رقم زد. شایگان ِبهداد آرام نشسته. سریعا متوجه می‌شود همایون حقی کاراکتری احساساتی است. راه را انتخاب می‌کند: کلید راهیابی به درون مرد ِدر بند قلب است نه مغز. بهداد با همان لحن یکنواخت آرام آرام قصه‌ زندگی امیر شایگان را تعریف می‌کند. مکثهای طلایی او لحن یکنواخت را پریشان می‌کند و بدون اشاره مستقیم به خودسوزی مادر برای ما تصویر می‌سازد. اندوه بازیگر بخشی از جان ما می‌شود. شکل بیرون آوردن عکس مادرش، نوشتنش، حرکت دستش، نگاه‌هایی که می‌خواهند عمق این پرفورمنس را در نگاه همایون حقی با بازی عالی بابک کریمی دریابند و بالاخره آن حرکت خفیف چشمها و بسته شدنشان که رضایت نهایی را می‌گیرند، تجربه‌ سالیان بهداد را در این سکانس به تماشاگر نشان می‌دهد.

نگاه کنیم به نگاه اندوه‌ بار و همزمان فاتحش وقتی همراه هما با برگه‌ رضایت در راهرو قدم می‌زند. آیا آن حرفها کاملا راست بوده؟ باید منتظر قسمت‌های بعدی بمانیم. بهداد مکانیسم شخصیت پیچیده‌ شایگان را با لحنی یکنواخت و آمرانه و حرکت چشمها و پلکهایش منتقل می‌کند. نیازی ندارد جلوه‌گری کند، چرا که خودش جلوه است. راهنمای ما چشمان اوست. چشمهایی که در تمام این سالها دنبالشان کرده‌ ایم و بخشی از سرنوشت ما در این دو دهه را برایمان روایت کرده است.